3
همکار پژوهشی در پژوهشگاه آموزش و پرورش استان اصفهان
10.22034/sls.2024.19629
چکیده
عصر جدید عصر تغییرات پرشتاب است. گاهی این تغییرات سطحی و قابل رویتاند و گاهی بنیادین و ساختاری. خانواده از نهادهایی است که موجهای پی در پی تغییر را از سر گذرانده است؛ تغییراتی مثل افزایش نرخ طلاق،کاهش تمایل جوانان به ازدواج در سنین پایین، کاهش تمایل به داشتن فرزند و پیدایش اشکال جدید زندگی خانوادگی،از مادران بدون همسر گرفته تا خانوادههای ترمیمی که ترکیبی از زوجهای جدید با فرزندان قدیمیشان هستند و زوجهایی که بدون ثبت رسمی ازدواج با هم زندگی میکنند. نهاد خانواده در ایران از این تحولات به دور نبوده است، هر چند ضرباهنگ تغییرات در برخی جنبهها سریعتر و در برخی دیگر کندتر بوده است. این پژوهش که به شیوهی کیفی و با استفاده از راهبرد نظریه زمینهای انجام شده است به واکاوی انگیزههای سوژههایی میپردازد که نوع اخیر همزیستی را تجربه کردهاند. در فقدان هر نوع شناخت دست اول از این نوع روابط، گوش سپردن به افرادی که تجربهی این شکل از زندگی را داشتهاند و پرداختن به توصیف آنها از زندگیشان، رابطهشان، دلایلشان برای ترجیح این شکل از رابطه و دشواریها و چشماندازهای احتمالیاش میتواند زمینهی شناخت عینیتر این پدیده را فراهم آورد. افراد دلایل شخصی متفاوتی برای انتخاب این سبک از همزیستی دارند. عوامل تأثیرگذار در انتخاب این شیوهی زندگی آنقدر متعدد و پراکنده هستند که بدون مطالعهی گسترده و عمیق بعید است بتوان به شناخت قابل اتکایی رسید. نتایج این مطالعه نشان میدهد انگیزههای شخصی و موانع عرفی و هنجاری بیشترین دلیل برای سوق پیدا کردن افراد به این سبک همزیستی میباشند.