خامگیاهخواری به مثابه سبک زندگی پژوهشی پدیدارشناختی در میان اعضای انجمن تغذیه طبیعی شهر تهران
چکیده
مقاله حاضر تلاشی است تا از منظر مردم شناختی، خامگیاهخواری را به عنوان سبکی از اندیشیدن و زیستن روایت کند. سؤالهای این پژوهش از نوع چیستی و از جنس پدیدارشناسانه است. به طور مشخص، این مقاله به این بحث محوری میپردازد که چگونه خامگیاهخواری به ورای یک الگوی تغذیهای یا رژیم غذایی رفته و در خلال تجربه زیستة خامگیاهخواران در مقام یک فلسفه و سبک زندگی ظاهر میشود. از این رو، مهمترین هدف این مطالعه تلاش برای فهم و تبیین خامگیاهخواری به عنوان سبکی برای اندیشیدن و زیستن است. این مطالعه با انتخاب رویکرد روششناختی کیفی، روایتهای بیان شده و تجاربزیسته و فهم اعضای خامگیاهخوار انجمن تغذیه طبیعی (واقع در تهران) را مورد تحلیل قرار داده است. استراتژی نمونهگیری و نحوة جذب مشارکتکنندگان هدفمند بوده و برای گردآوری یا ساخت دادهها و شواهد از تکنیکهای مشاهدة مشارکتی و مصاحبة کیفی اپیزودیک- روایی با 23 مشارکت کننده خامگیاهخوار، البته با تجربة موفق از خامگیاهخواری، استفاده شده است. دادهها و شواهد به دست آمده از مشاهده و مصاحبه، پس از جمعآوری با توسل به روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری کدگذاری شده و پس از دستهبندی در قالب دو مقولة اصلی شامل «چالشهای زندگی روزمره» و «خلق هنجارها و ارزشهای زندگی روزمره»ارائه شده است. این مقاله در واقع گزارش روایتگونه از گذشته و حال، فلسفه و تجربه زیسته و احساسات خام گیاهخواران است که همگی در سبک زندگی و زندگی روزمرة آنها تجلی مییابد. نتایج این مطالعه مؤید آن است که در ایران کنونی، خامگیاهخواری در حال تبدیل به طریقتی برای اندیشیدن و زیستن است؛ طریقت یا سبکی که نه فقط به عنوان حلقة اتصال افراد یا مشارکتکنندگانی با گذشته و تجارب متفاوت عمل میکند، بلکه حتی به نیرویی برای انجام فعالیتهای معنیبخشی در زندگی روزمره بدل شده است.